تیک تیک

مفیدترین وبلاگ فارسی

تیک تیک

مفیدترین وبلاگ فارسی

جوک درهم

*حاجی تو دیگه کی هستی ...دست الیاسو بستی.....رفتی دنبال هستی....بگو مال کی هستی ....بین قدسی و هستی.....برو دنبال هستی....که تو عالم مستی....نمی شه مثل قدسی

 

*این شعر از کیست ؟
تا هستی من ز هستی اوست تا هستم و هست دارمش دوست

1) سعدی 2) مولوی 3) حاج یونس فتوحی 4) هیچکدام

 

*بزرگترین گناه : لر بودن
بزرگترین تفریح : لر سر کار گذاشتن.
بزرگترین جهاد : لر کشتن
بزرگترین ترس : لر دیدن
بزرگترین کار : لر اهلی کردن
بزرگترین شگفتی : لر عاقل دیدن
بزرگترین آرزو : ندیدن لر

 

*ستاد مبارزه با فساد و بد حجابی اعلام کرد:از این به بعد کسی حق ندارد عسل و میرزا قاسمی را تو یخچال با هم نگه دارد مگر اینکه در یخچال باز باشد

 

*از ترکا می پرسن به مادر امام زمان چی میگن؟ میگه: بستگی داره اگه پایین شهری باشه ، ننه حجت. اگه وسط شهری باشه مامان مهدی. اگه بالا شهری باشه خانم عسکری.

جوک درهم

*یک روز یک پسر کوچولو که می خواست انشاء بنویسه از پدرش می پرسه: پدرجان! لطفا برای من بگین سیاست یعنی چی؟


پدرش فکری می کنه و می گه: بهترین راه اینه که من برای تو یک مثال در مورد خانواده خودمون بزنم که تو متوجه سیاست بشی. من حکومت هستم، چون همه چیز رو در خونه من تعیین می کنم. مامانت دولت هست، چون کارهای خونه رو اون اداره می کنه. کلفت مون ملت مستضعف و پابرهنه هست، چون از صبح تا شب کار می کنه و هیچی نداره. تو روشنفکری چون داری درس می خونی و پسر فهمیده ای هستی. داداش کوچیکت هم که دو سالش هست، نسل آینده است. امیدوارم متوجه شده باشی که منظورم چی هست و فردا بتونی در این مورد بیشتر فکر کنی.

پسر کوچولو نصف شب با صدای برادر کوچکش از خواب می پره. می ره به اتاق برادرکوچکش و می بینه زیرش رو کثیف کرده و داره توی گه خودش دست و پا می زنه. می ره توی اتاق خواب پدر و مادرش و می بینه پدرش توی تخت نیست و مادرش به خواب عمیقی فرورفته و هرکاری می کنه مادرش از خواب بیدار نمی شه. می ره توی اتاق کلفت شون که اون رو بیدار کنه، می بینه باباش توی تخت کلفت شون خوابیده و داره ترتیب اون رو می ده. می ره و سرجاش می خوابه و فردا صبح از خواب بیدار می شه.

فردا صبح باباش ازش می پرسه: پسرم! فهمیدی سیاست چیست؟ پسر می گه: بله پدر، دیشب فهمیدم که سیاست چی هست. سیاست یعنی اینکه حکومت، ترتیب ملت مستضعف و پابرهنه رو می ده، در حالی که دولت به خواب عمیقی فرو رفته و روشنفکر هر کاری می کنه نمی تونه دولت رو بیدار کنه، در حالی که نسل آینده داره توی گه خودش دست و پا می زنه.

 

*جدیدترین رمان عشقی قزوین منتشر شد: خسرو و فرهاد

 

*دختر اصفهانیه به دوست پسرش میگه : شب بیا خونه مون , اگه موقعیت خوب بود یه سکه میندازم پائین .. شب میشه . دختره یه سکه میندازه پائین . ولی هر چقدر صبر میکنه می بینه پسره نمیاد بالا سرش رو از پنچره بیرون میکنه میپرسه : چرا نمیای؟ پسره میگه : دارم دنبال سکه می گردم . دختره میگه :بیا بالا . بهش کش بسته بودم . الان تو دست خودمه

 

*ترکه ماه رمضون میره خونه دوستش می خوابه دوستش بهش میگه سحر صدات کنم؟؟ ترکه می گه نه همون غضنفر صدام کنی بهتره!!

 

*یه ترکه گفتن: با وطنم جمله بساز. ترکه گفت: دیروز رفتم حمام و تنم را شستم! به ترکه گفتند: منظورمون ( ط ) دسته دار بود. ترکه گفت: اتفاقا با تی دسته دار تنمو شستم

 

*مامانه به بچش میگه که عزیزم و قتی خاله اومد قشنگ میری جلو سلام میکنی میبوسیش بچهه میزنه زیره گریه میگه نه مامان من خاله رو بوس نمیکنم! مامانه میگه ا چرا عزیزم؟ بچهه میگه آخه دیروز که بابا میخواست بوسش کنه زد تو صورتش

 

*جوایز بانک بسیجیان:2 دستگاه تانک ذولفقار , 2000 متر پارچه چفیه, 5000 بلیط سفر پیاده به کربلا.هر 1متر ریش در هر روز 1 امتیاز.

 

*یه ترکه میره مشهد. وقتی از دور کنبد حرم رو می بینه میگه یا امام رضا چرا با این همه طلایی که داری هشتم شدی؟

 

*متن پیام تبریک حضرت آیت‌الله جنتی به جناب آقای دکتر احمدی نژاد، رئیس جمخور منتخب و محبوب ملت ایران اسلامی:
ای قشنگتر از پریا... تنها تو کوچه نریا... اصلاح طلبا دزدن کاپشن ‌ِت رو میدزدن ...!!

 

*از اونجا که تو مملکت آمریکا، مثل ما تکنولوژی ماشینی ندارن، هنوز پلیس اسب‌سوار تو خیابونا می‌چرخه و میتونین گهگاهی برین با دمش بازی کنین.
یه روز یکی از همین پلیس‌ها سر یه چهارراهی وایساده بوده سوار اسب! یهو یه پسربچه‌ی 7-8 ساله با یه موتور کوچولوی نو و براق پیداش می‌شه.
پلیسه که می‌بینه موتوره خیلی نو و صفره، به پسره می‌گه: پسر کوچولو موچولو، این موتور رو بابا نوئل بهت داده؟
پسره هم واسه این که نزنه تو ذوق پلیسه می‌گه آره!
پلیسه می‌گه: خب، پس این قبض جریمه‌ی 20 دلاری رو هم من بهت می‌دم که دفعه‌ی دیگه یادت نره پلاکشو بهش وصل کنی!
پسره‌هم که حسابی پکر شده بوده، در حالی که داشته برگ جریمه رو می‌گرفته می‌گه: آقای پلیس اسب سوار(!) این اسب رو بابا نوئل به شما اعطا نموده؟ پلیسه هم یه لبخندی از روی مهر و محبت پدری...اِ یعنی قزوینی...می‌زنه و میگه آره پسرم، بابا نوئل اینو داده بهم!
پسره می‌گه: خب پس از دفعه‌ی دیگه که خواست بهت اسب بده بهش بگو که دول اسبه رو عوض اینکه رو زینش بنشونه و لباس پلیس تنش کنه، از زیر تخماش آویزون کنه!

 

*تحقیقات دانشمندان نشان میدهد که 1 گوز کاردرست بیشتر از 10 قرص X شادی آفرین است.تحقیقات دانشمندان نشان میدهد که 1 گوز کاردرست بیشتر از 10 قرص X شادی آفرین است.

 

*یک مقام آگاه اعلام کرد به علت قرار گرفتن ایام هفته در بین 2 جمعه ایران کلا تعطیل است.

 

*المپیک آخوندا در سه رشته برگذارشد: 1-پرش با عبا 2-دو با نعلین 3-پرتاب عمامه

 

*فیلمهای برگریده جشنواذه قم:
آخوندی با کفشهای کتانی
امامه ای برای دو نفر
صیغه شدگان
ابا قرمزی
من بچه شیخ 15 سال دارم

 

*وزارت بهداشت خوردن کوس را مضر اعلام کرد چون حاوی :
3% شاش
2% اسید
3% گوشت
4% چربی
2% پشم
6% ترشحات
و
80% اعتیاد آور است

 

*سه کار غیر ممکن: شالیکاری در قزوین، تشخیص هویت در رشت، آدم شناسی در اردبیل

 

*یه نفر صبح میره در مغازش.. کرکره رو بالا میکشه و میگه: بسم الله رحمن رحیم.... میره تو. میبینه همه مغازه رو خالی کردن.. میاد بیرون کرکره رو می کشه پایین و میگه : صدق الله العلی العظیم

 

*یه برره ای عینک دودی میزنه میره از خونه بیرون بعد پسرشو میبینه میزنه تو گوشش . پسره میگه بابا چرا میزنی ؟ میگه تو این وقت شب بیرون چی کار میکنی ؟ پسره میگه بابا شب نیست عینکتو بردار. عینکشو بر میداره دوباره میزنه زیر گوش پسره . پسرش میپرسه بابا واسه چی میزنی ؟ میگه تو از دیشب تا حالا اینجا چه کار میکردی ؟

 

*یه ترکه می ره لامپ مهتابی بخره، داخل مغازه می شه ولی چون نمی دونست چی بگه، می گه: ببخشین حاج آقا، لطفا ۱ متر لامپ بدین

 

*یه روز یه بچه‌ی 4-5 ساله‌ی تخم جن میاد پیش مامانیشو می‌پرسه: مامانی، من از کجا اومدم؟

مامانش که خجالت می‌کشیده قضیه‌ی سوراخ بودن کاندومه‌ رو تعریف کنه می‌گه: عزیزم، خدا تو رو فرستاد (توضیح مترجم: فقط نمی‌دونم خدا چرا عوض اینکه تو رو صاف بفرسته رو زمین اول فرستادت تو فلان جای من بدبخت که مجبور شم اون همه زور بزنم تا بیای بیرون!)

بچه‌هه یه کم تفکر منطقی می‌کنه و باز می‌پرسه: خود تو از کجا اومدی؟
مامانه بازم جواب می‌ده: من رو هم خدا فرستاده!
تخم حروم باز ول کن نمی‌شه و می‌پرسه: بابا و بابا بزرگ و مامان بزرگ از کجا اومدن؟
مامانه می‌گه: اون پدرسگا رو هم خدا فرستاده!

بچه‌هه یه کم فکر می‌کنه و می‌گه: عجب، پس با این حساب در طی صد سال گذشته کسی تو خونواده‌ی ما سکس نداشته! عجیب نیست که همه‌تون انقدر عقده‌ای و سگ اخلاقین!

 

*میدونی معنی کلمه ی love چیه؟
l : لایق دوست داشتن بودن
o:امیدوار بودن به اینده ای روشن
v : وفا دار بودن در عشق
e: انرزی هسته ای حق مسلم ماست

 

*میدونی شباهت لر با لامپ چیه؟
.
.
.
دور هر دو پشه جمع میشه.

 

*سرگذشت یک پسر در دانشگاه قزوین:
.
سال اول = ()()
.
سال دوم = ( . )
.
سال سوم = ( o )
.
سال چهارم = ( () )
.
شانس آورد فقط لیسانس بود!

 

*اگه گفتی مذکرم یا مونث؟
برای دونستن جواب پایین رو نگاه کن:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
این پایین رو که نمیگم، IQ!!!!

 

*| | || | || | | |||
| | ||| | | ||
| || | | | || | | ||


با سلام؛
لطفا یک خط اضافه کرده و برای دوستانتان SEND کنید.
با تشکر فراوان
طرح سرشماری (استان اردبیل)

 

*تا حالا بچه کونی لای نایلون دیدی؟
ندیدی؟ پس یه نیگا به گواهینامت بکن...

 

*غول چراغ جادو به احمدی نژاد میگه یه آرزو بکن که واست براورده کنم.
احمدی نژاد میگه خدا رو نشونم بده.
غوله میگه نمیشه، نمی تونم، یه آرزو دیگه بکن.
احمدی نژاد میگه من رو خوشگل کن.
غوله یه خورده فکر میکنه میگه: بدو بدو حاضر شو ببرمت پیش خدا...

 

*یه بچه‌هه سر میز صبحونه، هی داشته با تعجب به پدربزرگ پیر و پولدار و خسیسش نگاه می‌کرده! یه کم که میگذره بابابزرگه خسته می‌شه و می‌گه: چی شده نوه‌ی عزیزم؟ چرا به من زل زدی؟

بچه‌هه می‌گه: بابا بزرگییییی، دارم می‌گردم ببینم برچسب تاریخ و قیمتت رو کجا زدن!
بابابزرگه گیج می‌زنه و می‌گه: عزیزم متوجه نشدم، برچسب قیمت و تاریخ چیه دیگه؟

بچه‌هه می‌گه: آخه بابایی دیشب به مامانی می‌گفت که هر وقت تاریخ مصرف این پیری تموم بشه، انشاالله پرایدمونو با بی ام و عوض می‌کنیم!

جوک درهم

*به معتادی گفتند با 45 و 46 و 47 و 48 جمله بساز.
 گفت : چلا پنجه می کشی؟ 
چلا شیشه می شکنی؟ 
چلا هف نمی زنی ؟ 
چلا هشتی ناراحت؟

 

*به یک اسکلت می گن یک دروغ بگو ....
می گه:  تپلو یم  تپلو

 

*تو تیمارستان نوار کاست نوحه می ذارن همه پا میشن می رقصن به جز یکی
میگن این حتما سالمه
ازش می پرسن تو چرا نمی رقصی ؟ 
میگه:آخه من عروسم

 

*یارو لب دریا همش داد میزد آفرین، ما شالا ....
،ازش میپرسن چه کار میکنی؟ 
میگه :پسرم 1 ساعته رفته زیر آب هنوز بر نگشته ...عجب نفسی داره ها ..؟!

 

*یه روز از یه پایین شهری می پرسن "زن ذلیلی" یعنی چی؟ 
میگه: همونیه که بالا شهریها بهش میگن تفاهم....

 

*یه خبرنگار از یکی می پرسه نظر شما درباره اینکه این کوچه اسفالت نیست چیه؟؟
طرف میگه:به نام خدا و با عرض سلام خدمت دست اندرکاران صدا وسیما و سلام و و دورود به روان بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و با عرض سلام ویژه خدمت مقام معظم رهبری و خانواده معظم شهدا وجانبازان و ایثارگران,
من بچه این محل نیستم

جوک درهم

*سالروز تولد یگانه منجی عالم مستی، اختر تابناک عیش و نوش، عشق و حال، ذکریای رازی
بر همه الکل دوستان 55 درصد مبارک باد

*دختر در 18 سالگی مثل توپ فوتباله: 22 نفر دنبالشن، در 28 سالگی توپ هندبال: 10
در 36 سالگی: توپ گلف 1 نفر، در 50 سالگی توپ جنگی: همه ازش فرار می‌کنند

 

*ماشینه میره پمپ بنزین، بنزین سوپر میزنه، تا سه روز ترمز دستیش نمیخوابیده

 

*میخواستن الهی قمشه‌ای رو ترور کنند، تو سشوارش بمب میگذارن

 

*عربه شرت خارجی میپوشه، از پشت احساس غربت میکنه

 

*دختر در هر سنی چیه: 13 سالگی: ببو...، 17 سالگی: لیمو...، 22 سالگی: هلو...، 29 سالگی: آلو...، 35 سالگی: لبو...، 45 سالگی: کادو...، 55 سالگی: لولو...!


 

*روباهه میره پیش کلاغه میگه: به به، چه سری، چه دمی، عجب پایی! کلاغه میگه: برو ... کش، من خودم دوم راهنمایی‌ام

جوک درهم

*قدرت دید خانومها: یک تار مو را روی کت شوهرشون میبینن اما یه تیر چراغ برق را هنگام رانندگی نمیبینن!

 

*زنه میره کفش بخره میگه ببخشید یه کفش می خواستم که پشتش باز باشه جلوش منگوله باشه..

 

*یارو می ره الکتریکی میگه: گلاب به روتون لامپ دارید؟ یارو می گه: داریم ولی چرا گلاب به رومون؟ یارو می گه: اخه واسه توالت می خوام

 

*به سیاه پوسته میگن شامپو بدنت چیه میگه: مشکین تاژ !!

 

* از زیدان پرسیدن بابا تو که اهل این کارا نبودی چی شدش؟ گفت: مرتیکه به من میگه علی دایی!!!

 

*فرق هندونه سفیید با پیاز سفید چیه؟
وقتی پیاز سفید رو می بریم چشممون می سوزه-وقتی هندونه سفید رو ببریم دلمون

جوک لری

*یه روز یه لره با تهرانیه ازدواج میکنه شب عروسی تهرانیا میخونن سبد سبد گل یاس عروس ما چه زیباس لرا میخونن گونی گونی پشکل غلامعلی خوشکل

 

*به یه لر میگن زبون لری چه جوریه؟ میگه فارسی بلدی؟ میگه آره. میگه برین توش میشه لری!!

 

* لره میره دزدی تفنگش رو میزاره پشت گردنه طرف میگه تکون بخوری با لگد میزنم در کونت!!!

 

* یه روز دوتا لر سوار یه تاکسی میشن. تاکسیه پژو بوده. بعد یکی از لرا به راننده میگه: اقای راننده یه نوار بزار حال کنیم. راننده میگه: خودت یکی از تو داشبورت انتخاب کن بزار. لره هم از تو داشبورت بین چند تا نوار یه نوار ویدیو پیدا میکنه هر چی سعی میکنه بزاره تو ضبط نمیتونه بزاره اون رفیقش می زنه تو سرش میگه ای گیج این نوار مال تریلی نه پژو

 

*یک لر برای چند روز میره توی هتل یک روز میبینن توی دستشوئی داره یک نفر خارجی رو میزنه میان میگیرنش ازش میپرسن قضیه چیه چرا این بدبخت را میزنی لره میگه اینجا یک چشمه اویی بیده (دستشوئی فرنگی ) که مو هر روز ازش او میخوردم این بی پدر و مادر امروز اومده توش ریده

 

* لره داشته با تمام وجود وضو می گرفته بهش میگن چرا اینقدر محکم وضو می گیری؟ میگه یه وضویی بگیرم که هیچ گوزی نتونه باطلش کنه

 

* بچه مثبته از لره میپرسه: آقا ببخشید... خیلی خیلی عذر میخوام..شرمنده.. روم به دیوار.. اسمتون چیه؟! لره شاکی میشه، میگه: ایجو که تو پرسیدی، اسمم انه!!!

 

*لره با خوشحالی به دوستش میگه بالاخره این پازل رو بعد از ۲ سال حل کردم . دوستش میگه: ۲ سال زیاد نیست؟ میگه:نه بابا رو جعبه اش نوشته ۷ تا ۱۰ سال

 

*قوچعلی میخواست سواره گاوش بشه گاوه مو مو میکرده قوچعلی میگه خفه شو اول مو بعد تو

 

* لره هر روز زنگ یک کلیسا رو می زده و در می رفته. آخر پدر روحانی شاکی میشه، یک روز پشت در کمین می کنه، تا طرف زنگ می زنه، خرشو می گیره و می پرسه چیکار داری؟ یارو حول میشه، با تتپته میگه: ببخشید، حضرت عیسی هست؟!

 

*لره داشته با اتوبوس 100تا می رفته بعد میاد ترمز کنه می بینه ترمز بریده می بینیه یک کامیون هم از روبه رو با سرعت میاد می بینه کاری از دستش بر نمیاد به شاگردش میگه مهراد پاشو تصادف ببین حال کن!

 

*دریای غم ساحل ندارد. لرا همشو آســـــــفالت کردند

 

*لره گوزید و مرد سر قبر او نوشتن : بادی وزید و گلی پرپر شد

 

*به لره می گن :اگه یه دختری بهت راه داد چکار می کنی؟ می گه ازش سبقت می گیرم

 

*لره می ره تهران زنگ می زنه خونه می گه: من دیگه ایران برنمی گردم

 

*لره تلویزیون می خره فرداش کنترلشو می بره پس می ده می گه: اقا این ماشین حسابه توش بود به ما حروم خوری نیومده

 

*از لره میپرسن نظرت راجع به فکر, شعور, معرفت و درک چیه؟ لره جواب میده ما به اینها میگم چهار محال بختیاری

 

*لره از دهشون اومده بوده تهران رانندگی یاد بگیره، جلسة اول از معلمش می پرسه: این چراغ رنگیه چیه؟! یارو میاد سرکارش بگذاره، میگه: این چراغ راهنماییه؛ وقتی سبزه یعنی اهل تهران برن، وقتی زرده شهرستانی‌ها و قرمز هم مال لراست! خلاصه این جریان میگذره و لره هم امتحان میده وقبول میشه، روز اول میشینه پشت ماشین و میرسه به چراغ قرمز و خوب طبعاً رد میکنه. افسره داد میزنه: راننده پیکان، بزن کنار! لره سرشو از پنجره میاره بیرون، داد میزنه: لـُــرُم... مــن لـُـــرُم!! افسره یک نگاه میندازه، میگه: باشه بابا...برو...برو

 

*از یه لره می‌پرسند: کدوم برنامه تلویزیون رو بیشتر از همه دوست داری؟ میگه: پیام بازرگانی! میپرسن: چرا؟ میگه: چون بینش سریال پخش می‌کنند!

 

*میخواستن لره رو شکنجه روحی بدن، میفرستنش تو یک اتاق گرد، میگن برو یک گوشه بشین!

 

* لره داشته شیر می خورده می میره می دونین چرا ؟.........گاوه می شینه روش.

 

* لره یه دوچرخه می خره سوار میشه میاد خونه بچه ی لره از دور باباشو میبینه بعد میره به مامانش میگه : مامان مامان یه چیز رفته تو کون بابا هر چقدر هم که دست و پا میزنه در نمیاد

 

*لره رو در خونش نوشته بوده wc . میگن این چیه نوشتی میگه : مخفف welcome

جوک لری

یه لره میره تهران

می بینه همه آستین کوتاه پوشیدن

با خودش میگه پس اینا با چی دماغشون رو پاک می کنن؟! 

 

*به یه لره میگن چجوری جلق می زنی؟

میگه به سبک بنیامین!

میگن یعنی چی؟

میگه: چشمامو رو هم میزارمو

تو رو به یادم میارمو ............. 

 

*به لره میگن:.. دخترتو به کی دادی؟ میگه: غریبه نیست. دامادمه..  

 

*میدونید شباهت لر و خورشید چیه؟
هر دوتاش از پشت کوه درمیاد! 

 

*یه گونی پشکل میخرن بازش که می کنن یه لره از توش میپره بیرون میگن:
تو اینجا چکارمی کنی؟؟ میگه من جایزشم  

 

*به یه لره میگن تو شهر شما آدم معروف هست؟؟لره:آره سوفیا لره... جسیکا تی لر...لره  «
و هاردی... تازاش هم یه مولکول کشف کردیم که اسمش اینه: کلر .....

جوک اصفهانی

*اصفهانی یه با اتومبیلش وارد تعمیرگاهی شدو به مکانیک گفت: لطفا یه استکان روغن توی موتور، یه لیوان آب توی رادیاتور بریزین. مکانیک گفت: لاستیکاتون هم کم بادن اجازه بدین توش کمی سرفه کنم!!!

 

*یه روز یه موش میره خونه ی یه اصفهانی سو هاضمه می گیره میمیره

 

*یه روز یه آلمانی و یه تهرانی و یه اصفهانی می افتند تو دریا نهنگه میاد آلمانیه و تهرانیه را میخوره ازش میپرسند پس چرا اصفهانی را نخوردی میگه آخه دو سال پیش یه اصفهانی خوردم تا حالا اسهالم

 

*یه روز یه اصفهانی ازدواج میکنه برای اینکه خرجش کمتر بشه تنها میره ماه عسل

 

*در اصفهان هیچکس ساعت ندارد برای اینکه همه از ساعت میدان شهر استفاده می کنند

 

*اصفهانیه یه موز میخوره تا یه هفته دستشویی نمیره!

 

یه وزنه محکم از بالای یه ساختمون می افته روی پای یه اصفهانی، اصفهانی داد میزنه:آخ! کفشم، اوخ! بچه یه اصفهانی شکم درد میگیره میبرنش بیمارستان دکتره بعد از عمل از اتاق عمل میاد بیرونو میگه الحمد و لله عمل با موفقیت انجام شد و ما این سکه 5 ریالی رو از شکم بچه در اوردیم اصفهانیه میره جلو میگه آقای دکتر اول 5 ریال ما رو بدین حسابمون با هم قاطی نشه . یه اصفهانیه به دوستش میگه : حسن خودکار داری . میگه نه جوهرش تموم شده . به اون یکی دوستش میگه : مجتبی مداد داری میگه نه مدادم نوکش شکسته . اصفهانیه میگه ای بدبختا حالا باید از خودکار خودم استفاده کنم *یک اصفهانی چایی میاره برای مهموناش ولی قند نمی یاره .می گه به قند بالای یخچال نگاه کنید و چای بخورید یه بچه ای میره تو بحر قنده اصفهانیه میزنه پشت کله پسره می گه من گفتم چای با قند بخور نه چای شیرین *اصفهانیه پسرش بعد از ده سال از آمرکا برمیگرده میبینه پدرش یک متر ریش داره پسره میپرسه بابا چرا ریش گذاشتی پدرش میگه :آخه مادرت رو طلاق دادم ریش تراش هارو با خودش بردست یه نفر با یه اصفهانی دست به یقه میشه.اصفهانی بجای عمل متقابل التماس کنان با لهجه شیرین اصفهانی میگه آقا شما را به خدا یقمو ول کنین گوشمو بیگیرین.آخه یقم پاره میشه اصفهانیه میره دکتر میپرسه آقای دکتر من چکار کنم خساستم از بین بره؟ دکتر جواب میده : ژنتیکیه، ولی اگه 18 میلیون خرج کنید مغزتونو جراحی میکنم خوب میشید. خلاصه عملش میکنند بعد که به هوش میاد و میخواد بره خونه میگه: آقای دکتر سکه 25 تومنی باقیه پولمو بدین، اگه توی راه خیلی خسته شدم باقیشو با اتوبوس برم! چندتا تهرونی اومده بودن اصفهون گردش، توی میدون نقش جهان درشکه سوار میشن تا کمی تاب بخورن، اسب درشکه زبون بسته بهش فشار میآدو وسط راه یه صدائی ازش در میره، تهرونیها هم برا اینکه درشکه چی رو مسخره کنن بلند بلند بهم دیگه میگن به به، بجه ها درشکه های اصفهان هم رادیو داره، پیرمرد درشکه چی خیلی خونسرد سرشو برمیگردونه و میگه: آره آمو (عمو ) ولی فقط موج تهرونو میگیره یه بار یه اصفهانیه داشته با خانوادش از جلوی رستوران رد میشده بوی خوب غذا رو احساس می کنن. به بچه هاش میگه بچا اگه بچای خوبی باشین یه دفه دیگه هم از اینجا ردتون می کنم جشنواره فیلم اصفهان 1- دو نفر با یک تخم مرغ ! 2- تا حالا موز خوردی؟ ! 3- 10 نفر زیر یک چتر ! 4- من هوشنگ 15 تومان دارم ! 5- دیشب باز هم پیتزا خوردم اصفهانیه گوشت غذا رو میخوره آبشو میده زنش میگه بخور گوشت توش بوده .نصف شب زنش شورتشو در میاره میده شوهرش میگه بکن کس توش بوده

جوک اصفهانی

به خاطر رفاه حال نماز گذاران قزوینی جا نماز با آینه بغل توزیع شد  

  

اصفهانیه توی یکی از پادگانهای تهران خدمت می کرده . بچه تهرونی ها برای اینکه اونو اذیت بکنند توی غذایش توف می کردند و اون هیچ چی نمی گفت بعد از چند روز تهرونی ها قرار میگزارند که باهاش دوست بشوند اصفهانیه میگه از کی میخواهید با من دوست بشوید میگند از فردا اصفهانیه هم میگه من هم از فردا نمیشاشم توی سماور  

 

اصفهانیه موبایل می خره صفرشو می بنده  

 

اصفهانیه موز می خوره ! پوستشو میزاره لای دفترچه خاطراتش  

 

اصفهونیا رو از چهار تا چیز میشه شناخت: - همشون زیرشلواری آبی راه راه دارن - هر قلوپ نوشابه که می‌خورن به شیشه نگاه می‌کنن ببینن تا کجاش رفته - جلوی در وامیستن و به جای اینکه بگن بفرمایین تو، میگن حالا چرا نمیان تو؟ - بستنی لیوانی که می‌خورن حتما درش رو می‌لیسن.  

 

یک روز یک اصفهانی به پسرش میگه بابا برو در خونه همسایه و اره انها رو بگیر پسر میره و میاد میگه بابا نداد بابا میگه محترمانه بگو پسر میره و محترمانه میگه و بعد میاد میگه بابا نداد بابا باز میگه این دفعه برو خواهش کن پسر میره و بعد میاد میگه بابا نداد گفت به تو بگم که ما اره نداریم و بعد بابا میگه که عجب مردم خسیسی نمیخواد برو اره خودمونو از تو انباری ور دار بیار